آرزوهای یسنا و مامان
امروز من و یسنا جونم توی اتاقش دراز کشیده بودیم و داشتیم بازی می کردم بعدش کنارهم دراز کشیدیم و باهم شاد و خندون بودیم.خواستیم با همدیگه یه ذره حرف بزنیم من از یسنا پرسیدم تو چه آرزویی داری؟؟ یسنا جواب داد من دلم می خواد بال داشته باشم و پرواز کنم توی آسمونا.دلم می خواد گنجیشگ باشم بعدش از من پرسید تو چه آرزویی داری؟؟ گفتم آرزو دارم یسنا همیشه خوشبخت و سالم باشه یسنا گفت نه چه حیوونی باشی مثلا مثل گاو قربونش برم دختر گل من فکر می کنه همه آرزوها تو یه موجوددیگه شدنه!! آرزوبعدیش که پرسیدم چیکاره بشی گفت عروس بشم بعدش چهار تا بچه بیارم ...
نویسنده :
مامان یسنا
14:38